کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



ذکر مصائب شب عاشورای سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : محمد رفیعی     نوع شعر : مدح و مرثیه     وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع لن     قالب شعر : غزل    

تاریخ عاشورا به خون تحریر خواهد شد            فـردا قـلـم‌هـا تـیـغـۀ شمـشیر خواهد شد

هر چـنـد فـردا با غـروبـش می‌رود اما            این داستان یک روز عالم‌گیر خواهد شد


این ماجرا تا روز محـشر تازه می‌مـاند            هر لحظه‌اش با اشک‌ها تکثیر خواهد شد

سـقـای تـو فـردا بـدون دسـت هـم بـاشد            با یک نگاهش کربلا تسخیر خواهد شد

از دیدن حال عـلی‌اصـغـر در آغـوشت            دریا هم از نامی که دارد سیر خواهد شد

آن‌ها تو را کنج قفـس در بند می‌خواهند            اما مگر این شیر در زنجـیر خواهد شد

هر بـوسـۀ جـدت محـمـد روز عـاشورا            بر زخـم‌های پیکـرت تفـسیر خواهد شد

این صحنه‌ها تکرار یک تاریخ ننگین است            قرآن به روی نیـزه‌ها تکـفیر خواهد شد

شاعر برایش گفتن از آن روز آسان نیست            در هر هجا همراه شعرش پیر خواهد شد

دیشب کنار قبر شش‌گوشه غزل خواندم            من حتم دارم خواب من تعبیر خواهد شد

: امتیاز

ذکر مصائب شب عاشورای سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : محمد علی مجاهدی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : قصیده

آن شب که بود فرصت سبز دعا فقط            گـل کرد در قـنـوت شـما، ربـّـنا فـقط

باریده بود عشق به صحرا و می‌وزید            عـطـر زلال نـافـلـه از خـیـمه‌ها، فقط


وقـتی نـسـیـم گـل‌نـفـسی‌های او وزیـد            پر شد فـضای خـیـمه ز بوی خدا فقط

پـرسید می‌روید اگر، وقت رفتن است            کـوتـاه بـود پـاسـخ‌تان: هـا! کجا؟ فقط

کامل عیـار سنگ محک خورده‌ایم ما            آغـوش‌مان گـشـوده به روی بـلا فقط

آن روح غیرتیم، که ما را توان گداخت            از الـتهـاب حـسرت «یا لـیـتـنا» فـقـط

بی‌رنگ می‌شدید از آن آزمـون سرخ            من های‌تان گرفت ازو رنگ ما، فقط

بـاور نـداشـتـیـد اگـر عـشـق را چــرا            بـرداشـتـنـد پـرده ز چـشـم شـما فقط؟

روزی که آه شیونیان طعم خاک داشت            زد خیمه گل خروش شما در فضا فقط

منـظـومـه بلند شهـادت سرودنی است            با حـنـجـر بـریـده سـر نـیـزه‌هـا فـقـط

یک کاروان دلید ولی روی نیزه‌هاست            سرهای تان درین سفر از هم جدا فقط

ای از زمان همیشه فراتر که مانده است            از تـو بـه یــاد خـاطـره کـربـلا فـقـط

از حر مجال شرم گرفته است خنده‌ات            یعـنی که از تو شکـوه ندارم، بیا فقط

زنـجــیــره قــیــام تــو را امـتــداد داد            زیـنـب به حـلـقـه حـلـقـه دام بلا فـقـط

بر روی نی چو دید گل‌افشانی تو گفت:            می‌خـواهد این بهار شکـوه تو را فقط

افزون‌تری ز حوصله ما، هزار حیف            از تو اگـر که داغ بـمـانـد به جا فقـط

هر شعر در رثای تو گفتیم نارساست            ای خـطـبه حـماسی سُرخت رسا فقط

تو مرگ را به سُخره گرفتی کجا رواست            تا نـام تو خـلاصه شـود در عـزا فقط

خون بود و داغ بود و عطش بود و آه بود            امّــا نــبـود ایـن هـمـه مــاجــرا فـقـط

روزی که عشق و عاطفه تاراج می‌شدند            سـهـم تـو بود پـاره‌ای از بـوریـا فقـط

افتاده از نفس جرس، ای همـنـفس بیا            یک شیـون است فاصله تا نـیـنوا فقط

او ماند و خون حماسه او ماند و عشق ماند            از ما چـرا به جای بـمـاند صدا فقط؟!

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با برادر در شب عاشورا

شاعر : رضا باقریان نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

بیش از دمی که در دل صحرا ببینمت            بـگـذار امـشـبی تک و تنـهـا بـبـیـنمت

از هم گـسـسـته رشته عـمر مرا غمت            مـگـذار بـی‌کـفـن شـبِ فـردا ببـیـنـمت


گفتی که خواب دیدی و نیزه‌نشین شدی            آیـا سـزات ایـن هـمـه بــالا بـبـیـنـمـت

داری نـگــاه جـانـب گــودال مـی‌کـنی            در قـتـلـگـاه تـشـنـه لـب آیـا ببـیـنـمـت

از کـودکی مصیبت و غم دیده‌ام، ولی            بـایـد تو را مـصـیبت عـظـمی ببـینمت

: امتیاز

ذکر مصائب شب عاشورای سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : ناشناس نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

امـشـب مـحـارم پـاسـدار خـیـمه‌گـاهـند            امشب تمام دخـتـران در سـوز و آهـند

کـار عـطـش در خـیـمـه‌ها بـالا گـرفته            هر تشـنه‌ای در گـوشـه‌ای احـیا گرفته


امـشـب تـمـام قـلـب‌هـا را غـم گـرفـتـه            چـون دخـتـر شـیـر خـدا مـاتـم گـرفـته

امشب سـزد گـر جـان عـالم بر لب آید            چون یک جهان ماتـم سـراغ زینب آید

یک سو دو چشم خواهری بر شش بردار            یک سو دو چشم شش بردار محو خواهر

افـسوس جز غـم حـرفشان با هم نباشد            حرفی به لب‌ها جـز فـراق و غم نباشد

حرف از سنان و از خدنگ و تیر آنجاست            حرف از گلوی پاره و شمشیر آنجاست

حرف از گلوی تشنه و صد پاره آنجاست            حرف از به غارت رفتن گهواره آنجاست

حـرف از سـر بـریده کـوی ثـنان است            حرف از غل و زنجیر و پای کودکان است

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

امـشـب پـسـرهـا پـاسـدار خـیـمه‌گـاهند            امشب تمام دخـتـران در سـوز و آهـند

ذکر مصائب عصر تاسوعای سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : مهدی جهاندار نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

عصر تاسوعاست ای نقّاش فردا را نکش            صبح دریا را کشیدی ظهر صحرا را نکش

خسته با زین و یراقی واژگون آشفته‌یال            بی‌سوار و غرق خون آن اسب زیبا را نکش


یا تمام صفحه را با خیمه‌ها همرنگ کن            یا به غیر از ما رأیت الا جمیلا را نکش

آن به دریا رفته دیگر بر نمی‌گردد به دشت            خشکی لب‌های فرزندان زهرا را نکش

او که مجنون بود، مجنون ماند، مجنون شد شهید            مادرش لیلاست واویـلای لیلا را نکش

ما که جا ماندیم در ما رنگ عاشورا نبود            آبـروداری کـن و رسـوایی ما را نکش

عاقبت آن مرد مردستان می‌آید بعد از آن            کس نگوید آن قد و بالای رعنا را نکش

: امتیاز

زبانحال سیدالشهدا علیه‌السلام با یاران خود در شب عاشورا

شاعر : علیرضا اطلاقی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

هر که را نیست سر دادن سر، برگردد           زآن که خورشید در این معرکه بی‌سر گردد

دست او مثل اباالفضل می‌افـتد بر خاک           با حسین بن عـلی، هر که بـرادر گردد


زهر در قلزم اگر بود، به جان می‌نوشید           مالک این گونه فقـط مالک اشـتر گردد

زندگی کردن او، در گرو مُردن اوست           لاله پیـوسـته بر آن است که پرپر گردد

ظهر فـردا، که زمین آرزوی مرگ کند           و زمان سـعی نمـایـد به عـقـب برگردد

عصر فردا، که دو خورشید بر آید به افق           و زمین روشـنـی‌اش چـند بـرابـر گردد

عصر فردا، که سر دوست دمد بر نیـزه           ظهر فردا، که جهان عرصه  محشر گردد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انطباق مطالب با روایات مستند و معتبر و انتقال بهتر معنای شعر، بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

ظهر فردا، که دو خورشید بر آید به افق           و زمین روشـنـی‌اش چـند بـرابـر گردد

ظهر فـردا، که سر دوست دمد بر نیـزه           ظهر فردا، که جهان عرصه  محشر گردد

ذکر مصائب شب عاشورای سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : ناشناس نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

امشب است آن شب، که بر پا شور محشر می‌شود           زینب غـمـدیده، فـردا بی‌بـرادر می‌شود
امشب است آن شب که فردا در یم امواج خون           غـرق توفـان، کـشتی آل پـیمبر می‌شود


امشب است آن شب، که فردا در زمین کربلا           حجت کبرای حق، بی‌یارو یاور می‌شود
امشب است آن شب که فردا زیر سّم اسب‌ها           قاسم نسرین بدن، چون لاله پرپر می‌شود
امشب است آن شب، که فردا در جوار قرب حق           مبتـلا زینب به داغ مرگ اکـبر می‌شود
امشب است آن شب، که فردا در کنار علقمه           جسم سقای حرم در خون شناور می‌شود
امشب است آن شب که فردا از پی یک جرعه آب           چاک از تیر سه شعبه حلق اصغر می‌شود
امشب است آن شب که فردا پیکر سلطان عشق           چاک چاک از نیزه و شمشیر و خنجر می‌شود
امشب است آن شب که فردا از یتیمان حسین           بانگ واویلا به پا تا عرش داور می‌شود
امشب است آن شب که فردا دختر میر عرب           بر اسیری ره سپر با قوم کـافر می‌شود

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایات معتبر حذف شد زیرا همانگونه که علامه مجلسی در جلاء العیون ص ۵۷۴ مرحوم خراسانی در منتخب التواریخ ص ۲۳۱ و شیخ عباس قمی ( بطور ضمنی) در نفس المهموم ص ۲۷۵ تصریح کرده اند حضرت لیلا قبل از کربلا فوت کرده بودِ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید؛ ضمنا موضوع تیر سه شعبه در شهادت حضرت علی اصغر مستند نیست و در کتب مقاتل معتبر نیامده است

امشب است آن شب، که فردا در جوار قرب حق           مبتـلا لیـلا به داغ مـرگ اکـبر می‌شـود

ذکر مصائب شب عاشورای سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : فراهی کاشانی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

شیعیان فردا حسین بی یار و یاور می‌شود            خون‌جگر زینب ز داغ شش برادر می‌شود
از برای جـرعۀ آبی به شـط خـون جدا            از بدن دست ابوالفـضل دلاور می‌شود


بر سر دست حسین از تیر ظلم حرمله            پاره حلق نازک شیرخواره اصغر می‌شود
حضرت نجمه نمی‌داند که فردا قاسمش            از جفای کوفیان صدپاره پیکر می‌شود
شش برادر باشد این شب زینب و کلثوم را            پیکر هر یک به خون فردا شناور می‌شود
شمر ملعون از جفا سازد جدا رأس حسین            نوحه گر زین ماجرا زهرای اطهر می‌شود
پیـکـر فـرزند پیـغـمـبر فـتَـد در آفـتاب            سایبانش نیزه و شمشیر و خنجر می‌شود
خـیـمۀ آل عـلی در موج آتش شعـله‌ور            از جـفـای ابن سعد شـوم کـافر می‌شود
می‌شود آل علی فـردا اسـیر و دستگیر           
بسته بر زنجیر کین سجاد مضطر می‌شود

: امتیاز
نقد و بررسی

با توجه به اینکه تصریح بر شش ماهه بودن در کتب تاریخی متقدم و معتبر نیامده است و این موضوع برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ذخیرة الدّارین آمده است لذا بیت زیر تغییر داده شد،جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

بر سر دست حسین از تیر ظلم حرمله            پاره حلق نازک شش‌ماهه اصغر می‌شود

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با برادر در شب عاشورا

شاعر : آرش براری نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : مربع ترکیب

بناست بعد تو با غـصه‌هات پیـر شوم            برای خـاطر تو حـاضـرم اسـیر شوم
مـخـواه تا به فـراق تو نـاگـزیر شـوم            نمی‌شود که من از دیدن تو سیر شوم


بـیا کـمی بـنـشـیـن تا تو را نگـاه کـنم
تو
را چگـونه روانه به قـتـلگـاه کـنم؟

چه عاشقانه گـذشته است زندگـانی ما            جـدا نـبــود تـن و روح آســمـانـی مـا
زبـانـزد هـمـگـان بـود مـهـربـانی مـا            فقـط بخـاطر هم خـرج شد جـوانی ما

بـرادر و پـدر و مــادرم شـهـیـد شـده
حسین گـیـسوی من پای تو
سفـید شده

نگـاه کـن دل از غـصـه‌هـا لـبالـب را            کـسی نـدیـده بـدون حـسـین زیـنب را
ببـین به روی لـبم یا حسین،
یا رب را            بگـو خـدا نرسـاند به صبح امـشب را

کسی خدا نکـند جـنگ را شروع کـند
بگـو
چکـار کنم صبح اگر طلـوع کند

عـزیز فـاطـمه‌ای ‌و تـمام حـاصل من            غـم جـدایی تـو شـد حـسـین قـاتـل من
چـقـدر
دلهـره افـتـاده است در دل من            سـرت به نـیـزه مـبادا رود مقـابل من

بیا حسین از این دشت کـینه برگردیم
بـیا بخـاطـر من به مـدیـنـه بـرگـردیم

چگـونه قـافـلـه را بعـد تو اداره کـنم؟            برای دل نگرانی خود چه چاره کنم؟
رواست تا که گـریبان صبر پـاره کنم            به قـتلـگاه چگونه تو را نـظـاره کنم؟

بـیـا اجـازه بـده تا که من فـدات شـوم
غریب مانده‌ای ای
بی‌کفن فـدات شوم

: امتیاز

زبانحال سیدالشهدا علیه‌السلام با اصحاب در شب عاشورا

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

بـه اشک و سوز و مناجات، سر کنید امشب           به شوق مرگ، شب خود سحر کنید امشب
به پیش نیزه و شمشیر و تیر و سنگ، همه           به خـنده سیـنۀ خود را سپر کنید امشب


نــمـاز وتــر بـخـوانـیـد و سـجـدۀ آخـر           دعا به زینـب خـونین‌جگـر کنید امشب
کمـال‌تـان پـر و بـال عـروج‌تـان گشتـه           بـه قــلـۀ ابــدیـت سـفــر کـنـیـد امـشـب
شمـا به مکـتـب تـوحـیـد، زنـدگی دادید           مبـاد آنکـه ز مـردن حـذر کـنید امشب
دل شـب اسـت بیـائـیـد دخـت زهـرا را           ز ایـستـادگـی خـود خـبـر کـنیـد امشب

کنون که آب روان را به روی‌تان بستند           ز اشک شوق، لب خـیش تر کنید امشب
اگر که عـاشـق دیـدار جـد من هـستـیـد           به صورت علـی‌اکـبر نظر کنید امشب
جوان من بدنش قطعه‌ قطعه خـواهد شد           رواسـت گریـه به حال پدر کنید امشب
شرار
آتش شعرش همه ز سوز شماست           دعـا بـه «میثم» مـا بیـشتر کنید امشب

: امتیاز

مصائب شب عاشورای سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن قالب شعر : مثنوی

امشب نـدای ارجـعی آیـد به انصار خدا           فردا به دشت کربلا سرها شود از تن جدا
امشب حسین بن علی حق را عبادت می‌کند           فردا به نوک نیزه‌ها قرآن تلاوت می‌کند


امشب به دور خیمه‌ها عباس گردد تا سحر           فردا کنار علقمه غلطد به خون بی‌دست و سر
امشب علی اکبر بود در خیمه مشغـول دعا           فردا شود اعضای او مانند گل از هم جدا
امشب بخواند در حـرم قاسم نمـاز نافـله           فـردا کنار پیکـرش در خیمـه افتد ولوله
امشب علی چنگ از عطش بر قلب مادر می‌زند           فردا چو بسمل بر سر دست پدر پر می‌زند
امشب بود در خیمه‌ها از عشق و جانبازی سخن           فردا زمین دریا شود از خون هفتاد و دو تن

: امتیاز

مصائب شب عاشورای سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : دیوان فدایی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن قالب شعر : غزل

از خون زمین دریا شود امشب اگر فردا شود           محشر همی برپا شود امشب اگر فردا شود
زانجم فلک لشکر کشد وز ماه نو خنجر کشد           دامن به خون اندر کشد امشب اگر فردا شود


خون از دم خنجر رود از تن به نیزه سر رود           دامن به خون اندر کشد امشب اگر فردا شود
دامن فلک پرخون کند خون عرصه را گلگون کند           دل دیده را جیحون کند امشب اگر فردا شود
از پشت زین، سلطان دین غلتد چو ماهی بر زمین           بُرَّد سرش شمر لعین امشب اگر فردا شود
تن جمله بی‌سر می‌شود سر بر سنان بر می‌شود           آشوب محشر می‌شود امشب اگر فردا شود
عباس از توسن فتد دستش
جدا از تن فتد           چون گل در این گلشن فتد امشب اگر فردا شود
از ضرب تیر و تیغ کین اکبر فتد از پشت زین           صد پاره چون گل بر زمین امشب اگر فردا شود
آتـش زنـد بر خـیـمه ها شمر لعـین بی‌حـیا           سیلی زند بر طفل‌ها امشب اگر فردا شود

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب با سیدالشهدا علیه‌السلام در شب عاشورا

شاعر : میلاد عرفانپور نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

چنان اسفند می‌سوزد به صحرا ریگ‌ها فردا          چه خواهد شد مگر در سرزمین کربلا فردا
تمام دشت را زینب به خون آغشته می‌‌بیند
          مگر باران خون می‌بارد از عرش خدا فردا


برادر دل گواهی می‌دهد امشب شب قدر است          اگر امشب شب قدر است قرآن‌ها چرا فردا؟..
همه در جامه احرام دست از خویشتن شستند
          شگفتا عید قربان است گویا در منا فردا
ببین شش ماهه‌ات بی‌تاب در گهواره می‌گرید
          علی از تشنگی جان می‌دهد امروز یا فردا
ببوسم کاش دست و پای اکبر را و قاسم را
          همانانی که می‌افتند زیر دست و پا فردا
برادر وقت جان‌افشانی عباس نزدیک است
          قـیامت می‌شود وقـتی بگوید یا اخا فـردا
برادر خوب می‌خواهم ببینم روی ماهت را
          که می‌ترسم دگر نشناسمت بر نیزه‌ها فردا
به مادر گفته بودم تا قیامت با تو می‌مانم
          تمام هستی من! می‌روی بی من کجا فردا؟

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب با سیدالشهدا علیه‌السلام در شب عاشورا

شاعر : مهدی شریف زاده نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

از من مگیر این لحظه‌های آخرت را            یک بار دیگر هم بغل کن خواهرت را
بـگـذار تـا یک بار دیگر جـای مـادر            بـوسه زنـم زیر گـلـو و حـنـجـرت را


بگـذار تا زینب بـپـوشـاند به جـسـمت            پـیـراهـنـت را، یــادگــار مــادرت را
آهـسـتـه‌تر قـدری بمـان پیـشـم بـرادر
            از من
مگیری صحن چشمان ترت را
حـتـمــاً بـیــا آرام جـانـم قـبـل رفــتـن
            قدری نوازش کن دوباره دخـترت را
عـباس را یک بار دیگـر کـن نـظاره
            قـاسم، عـلی اصغـر، عـلیِّ اکـبرت را

این خواهرت طاقت ندارد با دو چشمش            فـردا بـبـیـنـد بر روی نیـزه سـرت را
زیـنـب چـگـونه
مـی‌تـوانـد ای بـرادر            در زیـر دست و پا ببـیـند پیکـرت را
حالا که داری می‌روی ای جان خواهر            دیگـر درآور لا اقـل انـگــشـتـرت را

: امتیاز

زبانحال حضرت عباس علیه‌السلام در شب عاشورا

شاعر : محسن راحت حق نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

شـبِ مـن در حـرمِ آل عـبـا مـی‌گـذرد            نَـفَـسـم با نـَفَـسِ خــونِ خـدا مـی‌گـذرد

شبِ دهم شده و پُر شدم از شوقِ وصال            خاطـر آسـوده‌ام و دل به نـوا می‌گذرد


گوشِ من می‌شنود ذکرِ دعاهای حسین            شکر اوقاتِ من آخر به دعـا می‌گذرد

پـاسـبـانِ حـرمـم واهـمه‌ای نیـست مرا            فکر و ذکرم همه در خوف و رجا می‌گذرد

خیمۀ حضرت زینب شده چون کعبۀ من            طُوفِ آن می‌کـنم و ثـانـیـه‌ها می‌گذرد

در رُخِ سیده‌ام غـصّه و غـم موج زند            با من آیا ز غم و غصه رها می‌گذرد؟

من فـدائی خـواتـینِ حـرم هـستم و بس            چه کسی گفته که از خیمه جفا می‌گذرد؟

غیرت اللّهم و غارت به نظر ممکن نیست            مگـر از جـانبِ من تـیـغِ بـلا می‌گذرد

صبحِ فـردا برسد مثـلِ پـدر جنگ کنم            تا بفهـمـند که در مشت چه‌ها می‌گذرد

صبح فردا برسد رخصتِ جنگ از ارباب            جوی خـون از حـرمِ کـربـبلا می‌گذرد

من ابوفـاضـلم و شیـرِ حرم حـیدری‌ام            شبِ مـن در حـرمِ آل عــبـا مـی‌گـذرد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد محتوایی در عدم رعایت شأن اهل بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و حفظ بیشتر حرمت و شأن اهل بیت که مهمترین وظیفه هر مداح است؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

من ابوفـاضـلـم و شیـرِ نرم حـیدری‌ام            شبِ مـن در حـرمِ آل عــبـا مـی‌گـذرد

مصائب شب عاشورای سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : سعید تاج محمدی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فعلن قالب شعر : مسمط

یک‌لحظه خلوت کرده‌ای مشغول قرآنی            یک‌لحظه مشغول سخن در جمع یارانی

گـاهـی بـه فـکـر کـنـدن خـار بـیـابـانـی            گـاهی هـم از دلـشـورۀ زینب پـریشانی


امشب شب سختی است امشب در دلت غوغاست

گـاهـی مـی‌آیـد نـغـمـۀ لـبـیـک یـارانـت            گـاهی می‌آیـد گـریـۀ زن‌ها و طـفـلانت

گاهی صدای اصغـرت کرده پـریـشانت            امشب غـم عالم نشـسته در دل و جانت

امشب شب سختی است آری امشب عاشوراست

بـر شـانـۀ بـابـا؛ رقــیـه مـی‌گـذارد ســر            خوابد علی اصغر در آغوش علی اکبر

خـوابـیـده‌انـد آرام اهـل بـیـت پـیـغـمـبـر            زیرا که بیـدارست چـشم سـاقی لشـگـر

تا کی چنین آرامشی در کربلا برپاست؟

فردا به پا خواهد شد اینجا محـشر کبرا            فردا شود صحـرا ز خون عاشقان دریا

فردا حسین است و خودش، تنهاترین تنها            بی‌لشگـر و بی‌اکـبر و بی‌یـار و بی‌سـقا

فـردا صـدای العـطش تا عـالـم بـالاست

یک دم به روی خاک افتد دست سقایش            یک دم حسین است و جوان ارباً اربایش

فکر حرم لـرزه می‌انـدازد به اعضایش            ای‌کاش برخـیزد فـقـط عـباس از جایش

آری حسین است این عزیز حضرت زهراست

نـازل شـده گـویا دوبـاره سـورۀ زلـزال            برگشته دیگر اسب او از دشت خونین یال

افتاده جـسم چـاک چاکی در دل گـودال            سر می‌بُرند و یک زن اینجا می‌رود از حال

از سینه‌اش برخیز ملعون! مادرش اینجاست

بالای تل از هوش رفـته، خواهـر افتاده            آتـش به مو و معـجـر یک دخـتـر افتاده

دیـدنـد یک انـگـشت بی‌انگـشـتر افـتاده            زیـر سُـم اسـبـان دشـمن پـیـکـر افـتـاده

یک پیرزن می‌گفت سر هم زیر تشت ماست

پایان نـیابد ظهـر فـردا ماجـرا باقی‌ست            آتـش به جـان خـیـمۀ آل عـبـا بـاقی‌ست

هم رفتن سرها به روی نیزه‌ها باقی‌ست            هم کوچه و بازار؛ هم شام بلا باقی‌ست

زین پس شروع کربلای زینب کبری‌ست

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایات معتبر تغییر داده شد! لازم به ذکر است همانگونه که در کتب نفس المهموم ص ۳۳۱، وقایع الایام ص ۴۵۹، ناسخ التواریخ ص ۵۰۷، پژوهشی نو در بازشناسی مقل سیدالشهدا ص ۲۷۰ و ... آمده است تا قرن دهم هیچ نامی از ذوالجناح نیست و این نام برای اولین بار در کتاب روضة الشهدا آمده است، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین‌جا کلیک کنید.

نـازل شـده گـویا دوبـاره سـورۀ زلـزال            برگشته دیگر ذوالجناح از دشت خونین یال

بیت زیر به دلیل مستند نبودن داستان تنور خولی و مغایرت با روایت‌های معتبر تغییر داده شد؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین‌جا کلیک کنید

زیـر سُـم اسـبـان دشـمن پـیـکـر افـتـاده            یک پیرزن می‌گفت سر هم در تنور ماست

مصائب شب عاشورای سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : حسن لطفی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن قالب شعر : غزل

دلـم بـرای داغِ تو مـذاب شد حسین‌جان            که خانۀ دو چشم من خراب شد حسین‌جان

به گریه‌های خواهرت به صبح گو طلوع مکن            که قلبِ زینب از غمِ تو آب شد حسین‌جان


صدای پای پاسبان خیمه‌ها هنوز هست            هزار شکر کودک تو خواب شد حسین‌جان

کنارِ اصغرت ببـین سکـینه زار می‌زند            که روضه‌خوانِ خیمه‌اش رُباب شد حسین‌جان

خدا کند که هیچ وقت نگویدت میانِ شام            لبت زِ خیزران چرا کباب شد حسین‌جان

کـنارِ رأس تو چـرا قـمار می‌کـنند وای            نصیبِ طشتِ تو چرا شراب شد حسین‌جان

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد محتوایی در عدم رعایت شأن اهل بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و حفظ بیشتر حرمت و شأن اهل بیت که مهمترین وظیفه هر مداح است؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید. زیرا طلب برگ برای اهل بیت زیبا نیست.

خـدا کـند نـمـاند و نـگـویدت میانِ شـام          لبت زِ خیزران چرا کباب شد حسین‌جان

مصائب شب عاشورای سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : مجتبی صمدی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

دل که عاشق بشود واله و سر گردان است            چشم هم در پِیِ این عشق فقط گریان است

راه تسکین فراق و غم و محنت اشک است            دل که خشکید فقط چارۀ آن باران است


حـلـقـۀ روضـۀ اربـاب بُـوَد عـرش خـدا            هر چه فیض است در این دایرۀ امکان است

شاه و رعیت درِ این خانه همه مُحترمند            نوکر این حرم عشق خودش سلطان است

کـربلا یک کـلـمه هـست ولی در مـعـنا            شـرح آن بـاطن آیـات هـمـه قـرآن است

شرح بی‌تابی زینب شب عاشورا چیست            که از این مصرعِ غم بر لب عالم جان است

باید امشب به سر و سینه زنان دَم بدهیم            امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ولی افـسـوس قـرار است بـبـیـنـد زینب            صبح فـردا بـدنش زیر سُـمِ اسـبان است

بدنش هیچ، چه سازد که ببیند به درخت            سـر بُبـریـدۀ یـار است که آویـزان است

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل نامستند بودن و همچنین عدم توصیه مراجع و علما حذف شد

لطمه اینجاست روا، هر که غروب فردا            موی زینب بِکِشد پست تر از حیوان است

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در شب عاشورا

شاعر : محمود اسدی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

بیا در این شب آخر که بشـنوم سخنت            سخن بگـوی بـرادر به شـمع انجـمنت
بگو در این شب آخر چه بر سرت آید            بگـو چه می‌شـود آقا به نـازنـین بـدنت


ترک تـرک شده لـعـل لبت عـزیز دلـم            خدا کند نخـورد سنگ بر لب و دهنت
کـنار پیـکـر تو سیـنه می‌زنـد طـفـلـت            خدا کند که نخـنـدد کسی به سیـنه‌زنت
خدا کـنـد تـنـت از زخـم‌هـا ورم نکـند            خدا کـنـد نـشـود نـیـزه جـابجا به تـنت
خـدا کـند نکـشی زجـر در تـه گـودال            و عاقبت نکشد طول دست و پا زدنت
خـدا کـنـد نـشود نـرم استـخـوان‌هـایت            خـدا کـند نـشـود کهـنـه بـوریـا کـفـنت
تمام ترس من این است عده‌ای بی‌دین            کنند هـلهـله فـردا به زیر و رو شدنت

: امتیاز

تشریح حالات سیدالشهدا علیه‌السلام در شب عاشورا

شاعر : وحید زحمتکش نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

شب آخر شده و حال همه عـرفانی‌ست            چقدر صورت اصحاب حسین نورانی‌ست
صوت قرآن حسین می‌رسد از خیمه به گوش            حال و احوال همه اهل حرم قرآنی‌ست


وقت هجران برادر شده با خواهر خود            چقـدر حال و هـوای دلشان بـارانی‌ست
گرم صحبت شده در خیمه مه و خورشیدی            وقت ابـراز هـمه درد و دل پایـانی‌ست
هر کسی گوشه‌ای از خیمه به فکر فرداست            شور و حال سرشان بر همگان پنهانی‌ست
امشبی را هـمه مشغـول مـناجـات شدند            عصر فردا به جنان نوبت یک مهمانی‌ست

: امتیاز

خطبۀ سیدالشهدا علیه‌السلام در شب عاشورا و جواب اصحاب

شاعر : مهدی خطاط نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

در آن میان چو خطبهٔ حضرت، تمام شد            وقـت جـوابِ هـم‌سـفــران بـر امـام شـد

پـاسـخ‌دهـنـده اوّل آنـان «زُهـیـر» بـود            كاندر حـضورِ سبـط نـبـی در قـیـام شد


كای زادهٔ رسـول! « سَـمِـعْـنـا مَـقـالِـكَ»            مطلب عیان بَرِ همه از خاص و عام شد

دنـیا اگـر هـمـیـشگـی و مـرگ آخـرش            ما عزممان همین و نه جز این قـیام شد

و‌آن‌‌گه «بُـریر» دادِ سخـن داد آن‌چـنان            ظاهـر، خـلـوصِ نـیّـت او از كـلام شـد

مـنّـت بـه مـا نـهـاده خـدا بـا وجـود تـو            ما را ز لطف، شهـد شهادت به جام شد

فخر است قطعه‌قطعه شدن پیش روی تو            طوبی بر آن بدن كه چنـیـنش ختام شد!

پـس بـهـر دل‌نـوازیِ فـرزنـد فــاطــمـه            گـاهِ سخـن ز «نـافـع» شـیـرین‌كـلام شد

گـفـتـا كـنون كه گـشـته گـهِ امـتحـان ما            بـا رهـبـریت، مـحـنـت مـا بـی‌دوام شـد

مـا دوسـتـیـم بـا تــو و بـا دوسـتـان تـو            دشمـن به آن‌كه دشـمنی‌ات را مـرام شد

ما را ببر به هر طرفی خود ز شرق و غرب            حبل ولایت تو، ز ما «لَا انْفِـصام» شد

: امتیاز